در “Artmigration” آنها زندگی روستایی نویسنده Astafiev را به نمایش گذاشتند

مزایای بسیاری در تاکتیکهای انتزاع کامل از انتظارات وجود دارد. شما در حال اجرای تئاتری هستید که نمی شناسید ، جایی که هیچ نام بلندی از هنرمندان وجود ندارد و به نتیجه عالی تضمین شده امیدوار نیستید. در غیر این صورت ، فقط یک ساعت و نیم وقت صرف خواهید کرد. با این احساسات بود که برای اجرای تئاتر درام کنسک “عکسی که در آن نیستم” به مرکز تئاتر “Na Strastnom” رفتم. و در 10 دقیقه اول ، مقیاس لذت داخلی با اطمینان از “نرمال” به “خیلی خوب” تغییر کرد.

داستان زندگینامه ویکتور آستافیف برای هنرمندان کانسک توسط کارگردان جوان ایوان پاچین ، که قبلاً در سال 2008 از مدرسه بازیگری واختانگوف فارغ التحصیل شده بود (کارگاه V. Ivanov) و همچنین دوره های عالی برای نویسندگان فیلمنامه و کارگردان (کارگاه V. Khotinenko در سال 2010) انتخاب شد. و گروه کارگردانی موسسه تئاتر به نام بوریس شوچوکین (کارگاه R. Tuminas در سال 2013).

در پشت عنوان طولانی این اجرا نه تنها رمز و راز لحظه فراموش شده بلکه تکه تکه شدن روایت نهفته است. به مدت یک ساعت و نیم ، بازیگران طرح های معمول و در عین حال اصلی را از زندگی دهکده اوسیانکا قبل از انقلاب شوروی نشان می دهند. هر قسمت مانند یک منفی گرانبها است که از سینه مادربزرگ پیر احیا شده است. در اینجا کودکان گونه های گلگون ، گلوله های برفی را در دستکشهای بزرگ بافتنی و گوشواره های یک طرف ساخته اند. و بعد از چند دقیقه ، پدربزرگهای بدخلق در حال غرق کردن حمام یک نوه هولیگان هستند و همزمان همسایگان روستای خود را سرزنش می کنند.

روزهای اوسیانکا به سرعت می گذرد – کارهای زیادی در روستا انجام می شود. و هنگامی که او در آنجا نباشد ، زنان همیشه چیزی یا شخصی را پیدا می کنند تا زبان خود را بر روی آن خراش دهند. به عنوان مثال ، در مورد یک معلم محلی – افتخار در میان مردم محلی. او ، همسر و پسر کوچکش ، چکمه هایش را به صورت رایگان وصله می کنند و در هر خانه ای سماور نصب می شود. اگر فقط بچه های روستا در محله سرگردان نمی شدند ، بلکه خواندن و نوشتن را یاد می گرفتند. اما این سفارش که طی سالها با ورود عکاس منجمد شد – یک اتفاق کامل برای بلغور جو دوسر است! عکس: سرویس مطبوعاتی جشنواره مهاجرت هنری.

او محلی نیست اما شهری است! بزرگترها بلافاصله برای اسکان مهمان در شرایط بهتر عجله می کنند و کوچکترها – دانش آموزان مدارس روستا – آماده هستند تا از صبح تا شب مکان هایی را در عکس آینده اختصاص دهند. بهترین دانش آموزان جلو می نشینند ، دانش آموزان خوب – در ردیف دوم ، و دانشجویان عقب مانده – “به کامچاتکا” ، یعنی به دورترین ردیف. اما بدنامان Losers Vitya و Sanka ، مهم نیست که چطور سعی کنند با مشت خود را از جای خود خارج کنند.

کودکان تقریباً همیشه روی صحنه هستند. اما این دختران و پسران در واقع یک هنرمند حرفه ای بزرگسال هستند (گالینا لاتیشوا ، آندره مولوکوف ، اولگ کورنیلیف ، لیدیا ایوانووا ، ایرینا گوباروا ، الکساندر کیریف ، داریا آکیمووا ، روسلان گوبارف ، پولینا بلیانینا ، اوگنیا کوزمیرسکایا) … بسیاری از بازیگران بیش از یک تصویر را در نمایش تغییر می دهند. و هر بار ، یک جزئیات سبک (به عنوان مثال ، یک کلاه با گل گوش از سر به چانه منتقل می شود) کودک را به یک فرد بالغ و بالعکس تبدیل می کند. عکس: سرویس مطبوعاتی جشنواره مهاجرت هنری.

تماشای کارهای طراح تولید لذت خاصی دارد. پاول تاراسنوک ، دنیای روستایی روی صحنه ، مانند یک عکس سیاه و سفید ظریف را ساخت. حاوی مقدار زیادی چوب و کاغذ است. به همین دلیل گرم و شکننده به نظر می رسد. این داستان خاطره ای زنده و دقیق از نویسنده است. گرم و مهربان است ، مانند چهره کودکان در آن تصویر. اما کارگردانی که از نویسندگان مشترک این اثر شد ، به احساس عشق آستافیف به وطن کوچک کمک کرد. از تعجب فرزند اول تا آخرین “سامسارا” رپ باستا ، بیننده در همان عکسی زندگی می کند که شاید در آن شخصیت اصلی وجود نداشته باشد ، اما عشق وجود دارد.