خداحافظی یک روزه با مناظر فیلم “پتروپولیس” در قلمرو کارتینگ متروکه

اتفاق خواهد افتاد

او یک طراح صحنه و کیوریتور مشهور است و مدتهاست در مورد موضوع فضا و تأثیر آن بر هنرمند و مخاطب تحقیق می کند. الکسی ابتدا به عنوان طراح تولید در سینما کار کرد و یک مجموعه کاملاً غیرمعمول برای فیلم خارق العاده “پتروپولیس” ارائه داد. این شهر خاطرات قهرمان اصلی است که در ذهن او لحظات اصلی زندگی بوجود می آید: دانشگاه برکلی در کالیفرنیا ، جایی که سالها تحصیل در آن سپری شد ، گورستان ژاپنی در ساپورو ، شبهای سفید سن پترزبورگ … 20 سال است که رویدادها در حال وقوع است ، از سال 2000 ، در روسیه ، ایالات متحده آمریکا و ژاپن ، و می توانید در پیچ و خم مناظر سرگردان شوید ، و خود را در خانه دانشمندی در میامی در ساحل اقیانوس ، در میان سنگ قبرهای یک قبرستان ژاپنی پیدا کنید ، یادآور حال حاضر … دانشمند ولادیمیر اوگنف را آنتون شاگین بازی می کند ، اما ما آن روز را نمی بینیم.

مجموعه به قدری غیرمعمول است که به راحتی می توان در پایان فیلمبرداری آن را از بین برد. بنابراین آنها تصمیم گرفتند چیزی مثل خداحافظی آیینی ترتیب دهند. الکسی ترگوبوف فضای فیلمی را که اختراع کرد ، در فضای نصب تعاملی اقتباس کرد.

– آیا این اولین کار سینمایی شماست؟ چه احساسی داشتید؟

– البته کار غیر معمول است ، مانند هر پروژه ای در تئاتر. در تئاتر همه چیز به گونه ای تنظیم شده است که کارگردانی وجود داشته باشد و ما باید داستانی با او ارائه دهیم. شما نمی توانید فقط بگویید ، “من به شما فلان فضا را پیشنهاد می کنم.” ما با هم یک نمایشنامه ارائه می دهیم. بنابراین در صحنه فیلمبرداری بود. اما سینما کمی متفاوت است. همانطور که در تئاتر به صحنه نگاه می کنیم ، در سالن می نشینیم و به صفحه نگاه می کنیم. من نمی دانم که آیا فیلم احساس فضای بسته ای دارد که از آن هیچ جایی خارج نمی شود یا خیر ، و در عین حال این احساس وجود دارد که به لایه های مختلف حافظه وجود دارد.

– آیا به عنوان یک خداحافظی در مجموعه فیلم نصب خواهید کرد؟

– فقط جدا شدن از آنها و نشان ندادن آنها برای مردم شرم آور شد. والری فوکین این ایده را دوست داشت. ما فضا را باز خواهیم کرد ، چیزی را در نور ، فناوری به پایان می رسانیم و هنرمندانی را به آن معرفی می کنیم که به زبان پلاستیکی ، بدون کلمات ، داستانی را تعریف می کنند. آنها در اطراف غرفه حرکت خواهند کرد و تماشاچی با آنها در فضای فیلم غوطه ور خواهد شد. بازیگرانی که در این فیلم حضور پیدا نکردند در این نصب شرکت می کنند.

خواص حافظه انسان ، فرایند به خاطر سپردن خود یک عنصر شکل دهنده تصویر است. با ورود به فضای آن ، بازدید کنندگان می توانند مانند شخصیت احساس کنند ، وقایع زندگی شخصیت اصلی را تحقیق کنند. جزئیات راهنمای هدایت ما در هزارتوی معماری و معنایی می شوند. علاوه بر اشیا physical فیزیکی ، این نصب شامل موادی از فیلمبرداری نقاشی است که معنای دوگانه نام “حافظه پتروپولیس” را منعکس می کند.

– آیا والری فوکین وظیفه شما را ایجاد یک فضای شرطی و نمایشی قرار داد؟ می توانید آن را در مناظر بخوانید

– در ابتدا برنامه ریزی شده بود که در روسیه ، ژاپن ، ایالات متحده آمریکا عکسبرداری شود ، اما یک بیماری همه گیر در آن دخالت کرد. هیچ شادی وجود نخواهد داشت ، اما بدبختی کمک کرد. سفر غیرممکن شد و والری فوکین به فکر انداختن در غرفه افتاد.

وقتی به این فکر کردیم که چه حجمی لازم است ، “چگونه” تنفس می کند ، تصور می کردم که نه طبیعت گرایانه ، بلکه دقیق ترین تزئین است. تصمیم گیری ضروری بود: کلاً تغییر مفهوم یا ایده پردازی و کار با آنچه داریم. من تجربه ایجاد فضای مشروط برای یکی از نمایشگاههای موزه هنر مدرن را داشتم ، وقتی مجبور شدم نقاشی معماری را تمام کنم ، یک منظره مشروط روی دیوارها بسازم. و من تصمیم گرفتم که آن را در فیلم ها امتحان کنم. ما ارزان ترین مواد را گرفتیم – OSB ، تراش های چوبی ، پارکت و همه چیزهایی که نیاز داریم را تمام کردیم. این به خوبی با ایده سازگار است – پس از همه ، قهرمان زندگی خود را به یاد می آورد. حافظه ما انتخابی است ، ما همه چیز را به یاد نمی آوریم. ما بوها ، طعم ، نور ، بافت را به یاد می آوریم … قهرمان در ذهن خود به گذشته بازمی گردد ، به ابعاد برخی از فضا می افتد ، خود را در میان چیزها و اشیا real واقعی می یابد. یک مبل ، یک فرش ، یک لوستر او را به گذشته بازمی گرداند ، اما او اصلاً چیزی را به خاطر نمی آورد …

اغلب اتفاق می افتد که شرایط سخت به شما امکان می دهد با دقت بیشتری یک ایده را بیان کنید. ما از طریق منشور حافظه قهرمان به چشمان قهرمان نگاه می کنیم. حافظه در کل یک موضوع جداگانه است. این چیست؟ آگاهی چگونه کار می کند؟ این داغترین موضوع در حال حاضر است. یک گورستان ژاپنی که توسط الکسی ترگوبوف ساخته شده است.

– حالا شما قطعاً گم شده اید. بدون سینما نمی توانید زندگی کنید …

– من از این پروژه و اولین فیلمم خوشحالم. برای من جالب است که یک فناوری را به فناوری دیگری بکشانم ، ترکیب کنم ، تبدیل کنم … دنیای سینما کپسولی جداگانه است ، درست مثل دنیای تئاتر. کسانی که در موزه کار می کنند نیز در کپسول خود زندگی می کنند. منظورم هنرمندان است. کسانی که در هنر معاصر وجود دارند نیز کپسولی جداگانه هستند. همه در یک حالت جداگانه هستند. به طور نسبی ، جایی که یک هنرمند آندره بارتینف وجود دارد ، هیچ دنیس شیبانوف وجود ندارد و بالعکس. وقتی همه چیز در قفسه ها گذاشته می شود ، من را گیج می کند.

کار من در سینما یک مورد شدید است. من آن را در پایان آوریل شروع کردم و همه چیز سریع اتفاق افتاد. حتی وقت خواندن فیلمنامه را هم نداشتم. همه چیز به لطف اعتماد فوق العاده والری فوکین امکان پذیر شد.

– تیراندازی از چه نکات مهمی شما را قطع کرد؟

– چندین رویداد با هم مطابقت دارند. در 24 سپتامبر ، اولین نمایش “دوشیزه برفی” قرار است در تئاتر تاگانکا برگزار شود که به دلیل همه گیر شدن از آوریل به تعویق افتاد. در تاریخ 3 سپتامبر ، نمایشگاه «نامه. 75 کلمه درباره جنگ »در موزه مسکو ، اختصاص داده شده به مکاتبات خط مقدم. تمام پروژه های به دلیل قرنطینه به تعویق افتاده در تلاشند در ماه سپتامبر ارائه شوند. برای تهیه نمایشگاه “اپرا: شور ، قدرت و سیاست” موزه ویکتوریا و آلبرت انگلیس کارهای زیادی در موزه-ذخیرهگاه Tsaritsyno در جریان است. ما باید آن را سازگار کنیم. این برای یک فضا اختراع شده است ، اما در Tsaritsyno همه چیز متفاوت است. ما همچنین باید یک سالن جداگانه به چایکوفسکی اختصاص دهیم.

نمایشگاه دیگری که به 65 سالگی Sovremennik اختصاص داده شده است ، در موزه هنرهای مدرن آماده می شود. ترکیبی از هنر معاصر ، آثار هنرمندان جوان و خاطرات افرادی که تئاتر را ایجاد کرده اند وجود خواهد داشت. آنها همچنین بسیار جوان بودند.