“یک شاعر از پوشکین بالاتر است”: معمایی شعر و درگذشت یوگنی براتینسکی

– هنوز دو نام املا برای نام خانوادگی Boratynsky وجود دارد. دلیل چیست؟

– در واقع ، دو گزینه وجود دارد: باراتینسکی و بوراتینسکی. این در شرایطی است که خود شاعر نام خانوادگی خود را به گونه دیگری نوشت. از نظر اخلاقی ، باید “O” باشد ، زیرا به نام Boratyn بر می گردد (و بدیهی است که “خدا برخاست”). قلعه Boratyn در گالیسیا (قلمرو منطقه مدرن Lviv) بود ، و خانواده این شاعر از اشراف لهستانی استان Smolensk بودند.

اولین انتشارات وی با “A” و آخرین مجموعه “گرگ و میش” با “O” امضا شده است. تقریباً در کل دوره اتحاد جماهیر شوروی ، هنجار “الف” رعایت شده بود ، اما اکنون آکادمیک جمع آوری شده آکادمیک منتشر می شود و در آنجا به ابتکار الکسی میخایلوویچ پسکوف که شروع به کار روی آن کرد ، “O” می نویسند. هیچ پاسخ درست و صحیحی وجود ندارد ، زیرا برای خود شاعر ، این یک هنجار تعیین شده نبود

– خانواده بوراتینسکی به دادگاه نزدیک شدند. این تأثیر چه تاثیری بر شاعر آینده دارد؟

– بله ، به طور کلی یک تاریخچه خانوادگی کاملاً جالب وجود دارد. به خصوص بخشی که با پدرش ابرام آندریویچ بوراتینسکی همراه است. مدتی او کاملاً نزدیک به پولس اول بود ، اما خیلی سریع در شرم قرار گرفت. وی در روستای ویاژلیا در منطقه کیرسانوفسکی در استان تامبوف ، جایی که شاعر آینده متولد شد ، املاکی دریافت کرد. پدر خیلی زود درگذشت ، و پسرش او را به یاد نمی آورد (“من خاطره تصویر او را حفظ نکردم”).

Boratynsky Giacinto Borghese را تحت تأثیر قرار داد. او دایی او بود ، اما به معنای مرتبطی نبود ، اما معلم او نیز مانند Monsieur Beuppé در “دختر کاپیتان” معلم Grinev بود. بورگسه ، همانطور که اکنون می خواهیم بگوییم ، یک مهاجر سیاسی بود ، وی در سال 1801 ، پس از ورود ناپلئون ، از ایتالیا گریخت. بوراتینسكی یكی از دو شعر آخر خود را به وی اختصاص داد كه نام آن: “عمو-ایتالیایی” است.

– ماجرای محرومیت رسوایی بوراتینسکی از سپاه صفحات چیست؟

– بوراتینسکی و دو صفحه دیگر ، تحت تأثیر درام شیلر “سارقین” ، “انجمن انتقامجویان” را تألیف کردند. منشور آن شامل توانایی میزبانی اعیاد بود. بنابراین ، جوانان همانطور که بعداً بوراتینسکی به ژوکوفسکی توضیح داد ، با کسالت خارق العاده ای که در سپاه صفحات حاکم بود ، مبارزه کردند.

احتمالاً بوراتینسکی در روز شانزدهمین سالگرد تولد خود تصمیم گرفت این جشن را با صفحات دیگر – خانیکوف ، برادران کرنیتسین و پریکلونسکی جشن بگیرد. در واقع ، او پدر پریکلونسکی را منحرف کرد در حالی که خانیکوف 500 روبل اسکناس بانکی و یک جعبه چاله لاک پشت را به سرقت برد. گناه او چندان بزرگ نبود ، اما او مسئولیت كامل خود را به عهده گرفت ، و در نتیجه وی بدون حق ورود به هر خدمت دیگر ، به جز سرباز ، از جسد اخراج شد.

– مشخص است که پوشکین به امپراتور نیکلاس اول گفته است که او در 14 دسامبر 1825 در میدان سنا با دوستان خود همراه خواهد بود. بوراتینسکی چه نوع رابطه ای با Decembrists داشت؟

– بوراتینسکی با Decembrists آینده رابطه ادبی داشت. کتاب او قرار بود توسط انتشارات Bestuzhev و انتشارات Ryleev “ستاره قطبی” منتشر شود. بوراتینسکی در استنس 1826 نوشت: “من برادران را می شناختم. اما رؤیاها جوان هستند / برای لحظه ای ما را به هم وصل کردند: / دیگران در فاصله بسیار دور دچار اضطراب هستند ، / و هیچ کس دیگری در جهان وجود ندارد. ” یعنی ، برای بوراتینسکی ، سرنوشت Decembrists مهم بود ، اما او فردی کاملاً سیاسی نبود.

وقتی او در دهه 1820 – اوایل دهه 1830 بود ، ناگهان با بسیاری از اشکال ادبی و اشکال زندگی اجتماعی شکسته می شود و به زندگی شخصی ، خانوادگی می رود – این احتمالاً پاسخ تغییر وضعیت کشور ، به جهانی بود که در آن وجود آن دشوار و ناخوشایند شد ، اما این یک تصمیم شخصی بود نه یک تصمیم سیاسی

– به طور کلی ، بوراتینسکی اغلب با پوشکین مقایسه می شود. آیا بین آنها حسادت ایجاد شده است؟

– حسادتي به اين ترتيب وجود نداشت ، و اسطوره در مورد آن ديرتر بوجود آمد ، عمدتاً در عصر نقره ، از جمله موارد ديگر ، به بروسوس تشكر كرد. پوشکین و بوراتینسکی در سال 1820 در سن پترزبورگ ملاقات کردند. به زودی پوشکین برتری بوراتینسکی را در ژانر مرثیه شناخت.

می گویم که آنها یک رابطه خلاق عادی داشتند. علاوه بر این ، شعر پوشکین “تعداد نولین” و شعر “توپ” از بوراتینسکی با همین پوشش بیرون آمد. ترسیمی از مقاله پوشکین در مورد بوراتینسکی وجود دارد که عمدتاً کالبد شکافی برای پوشکین است (وی درباره رابطه شاعر با خوانندگان نوشت). باراتینسکی ، قبلاً پس از مرگ پوشکین ، وقتی با تعدادی از آثار بعدی او روبرو شد ، از اینکه کار ذهنی پیچیده ای انجام می دهند ، شگفت زده شد ، زیرا بوراتینسکی پوشکین را شاعر فکر نمی داند.

– در عین حال ، هر دو در زمان های مختلف با کنتس آگرافنا زکروسکایا رابطه داشتند؟

– جالب ترین چیز در اینجا بازتاب این رمان در خلاقیت است. آگرافنا زاکروسکایا همسر فرماندار کل فنلاند ، آرسنی زاکروسکی بود ، وی به عنوان نمونه اولیه قهرمان باراتینسکی ، نینا ورونسکاایا در “توپ” (که شخصیت اصلی او ، به هر حال ، آرسنی نامیده می شود) عمل کرد. پوشکین در فصل هشتم “یوجین اولگین” در کنار او قرار دارد که پوشکین تاتیانا را قرار می دهد:

یک زیبایی بی خیال زیبا است ،

او در جدول نشسته بود

با درخشان نینا وروانسکا ،

این یکی برای کلئوپاترا نوا ؛

و مطمئناً شما موافقت خواهید کرد ،

که زیبایی مرمر نینا است

نمی توانستم از همسایه خود پیشی بگیرم ،

هر چند او خیره کننده بود

– چرا به نظر شما بوراتینسکی از معاصران خود کاملاً قدردانی نشده است؟

– بوراتینسکی مسیر اصلی را دنبال نکرد ، که به نظر می رسید توسط “مدرسه دقت هارمونیک” و پوشکین هموار شد. بوراتینسکی ، به ویژه اواخر ، شاعری از ترکیبات پیچیده است ، شاعری که دائماً نقض کنوانسیون انتظارات خواندن است.

خوانندگان منتظر elegy هستند ، و او “Pauper” را می نویسد ، شعری غم انگیز و کاملاً پر جنب و جوش که پیش بینی می کند یا اوایل زابلولوسکی ، یا “پاییز فریاد شاهین” از برادسکی. از سروده های او “پاییز” انتظار می رود تحول عادی یک جادوگری پاییزی – اما معلوم شود که این داستان در مورد صدایی است که ناشناخته و محکوم به یک موجود بی معنی است.

خواننده آماده درک بوراتینسکی از نظر لغوی ، سبک و ژانر نبود. علاوه بر این ، پایان دهه 1830 زمانی است که شعر در پس زمینه محو می شود و بندیکتکتوف بزرگترین شاعر شناخته می شود ، که امروزه ما اصلاً آن را نمی شناسیم. نیکولای پولووی ، در یک بررسی از کتاب بوراتینسکی ، مستقیماً می پرسد: “چرا شعر نوشتن ، اگر زمان آنها از ما گذشته است؟”

– اما در عصر نقره بوراتینسکی به یکی از شاعران مورد علاقه تبدیل شد.

– آنها در حقیقت سمبولیست ها به بوراتینسکی علاقه داشتند ، اما گاهی اوقات این علاقه سطحی بود. به عنوان مثال ، در Bryusov ، که آهنگ شاد و نوشیدنی را در “لیوان” دید. به طور جدی ، به نظر می رسد ، بوراتینسکی قبلاً توسط شاعران پسا نمادگرایان خوانده شده است – اول از همه توسط ماندلستام در مقاله “در مورد گفتگو”. البته خدازویچ ، آخماتووا ، که برای چاپ کتاب “تسبیح” و یکی از قسمتهای “شعر بدون قهرمان” ، از بوراتینسکی عکس گرفته است. البته او تحت تأثیر زابلولتسکی و تا حد بسیار زیادی برادسکی قرار گرفت.

و شاعرانی چون ویکتور کریولولین و الکساندر کوشنر ، بوراتینسکی به یک شخصیت اساطیری تبدیل می شود. برای دهه هفتاد او چنان گوشه گیر مورانو است که چیزی را در “گرگ و میش” خود می بیند ، اما قرن او را اصلا نمی شنود. البته این تا حدی درست بود.

– آنها می گویند که تقریباً علت مرگ بوراتینسکی ، واکنش شدید بلینسکی به آخرین مجموعه او ، گرگ و میش بود. تا چه حد چنین است؟

– بله ، آنها در مورد آن صحبت کردند. الكساندر سمنوویچ كوشنر حتی نشان می دهد كه شعر دوم بوراتینسكی “پیروسكاف” به عنوان پاسخی به انتقاد بلینسكی نگاشته شده است ، زیرا بلینسكی در بوراتینسكی ، یك ضد مترقی در بوراتینسکی دید ، مردی كه از عصر آهن می ترسد ، او را نمی پذیرد.

اما به نظرم می رسد که امروز ما مقداری تأثیرگذاری بلینسکی را اغراق می کنیم ، زیرا در ذهن بوراتینسکی او به هیچ وجه تنها منتقد نبود. به عنوان مثال ، سردی و بی تفاوتی ایوان کیوریوسکی او را بسیار بیشتر نگران کرد. بوراتینسکی در زمانی که او یکی از نزدیکترین دوستان و خوانندگان ظریف او بود ، وی را “دوست در یک نسل” نامید. چهره بلینسکی از نظر ما مقیاس بزرگی است ، اما از نظر بوراتینسکی ، او به سختی تنها یک بود.

– مرگ بوراتینسکی بسیار مرموز است. او پس از بیمار شدن همسرش درگذشت ، مگر نه؟

– بسیاری فکر می کنند که بوراتینسکی در کشتی درگذشت ، شعر “پیروساف” را که در طی سفر دریایی به ناپل نوشته شده است ، به عنوان یک متن در حال مرگ درک می کند. اگرچه این زمان به پایان رسید که او و همسرش قبلاً به ناپل سفر کرده بودند. در آنجا همسرش Nastasya Lovovna که بوراتینسکی بسیار دوست داشتنی بود ، خانواده اش خوشحال بود ، احساس بدی کرد و پزشک به او توصیه کرد که خونریزی را توصیه می کند ، که پس از آن یک راه حل قدرتمند محسوب می شد. بوراتینسکی نگران بود و تابستان گرم بود ، سکته مغزی کرد و فوراً درگذشت. او چهل و چهار سال داشت.

– نکته اصلی برای شما در شعر بوراتینسکی چیست؟

– به نظر من این امکان را می دهد که متن معمولاً قابل درک نباشد. این یک نگرش آگاهانه نسبت به یک متن پیچیده ، کاملاً واضح و قابل تقلیل از ملودی نیست ، به معنای معاشرت. چنین پیچیدگی در بوراتینسکی در زمینه های مختلف وجود دارد: ژانر ، واژگانی ، سبک شناسی. اگر در مورد موقعیت انسانی او صحبت کنیم ، آنگاه این استواییسم ، وفاداری به خود ، حفظ صورت و موقعیت اوست.