Tsarskoe Selo به یک تئاتر واکر

تبدیل شده است

کلیشه ها حاکی از آن است که تئاتر نه تنها یک کنش است ، بلکه یک فضای همراه است. اما اگر بیننده از پرده مخمل ، غرش سعادت کف زدن و خود هنرمندان محروم شود چه اتفاقی می افتد؟ در عوض ، گیرنده صوتی ، هدفون را در دستان خود قرار داده و برای گردش در پارک بفرستید. سازندگان اطمینان دارند که اثر فقط شدیدتر خواهد شد.

“بازگشت ابدی” نتیجه یک پشت سر هم خلاق پایدار و موفق بین نمایشنامه نویس آسیا ولوشینا و کارگردان سمیون الکساندروفسکی است (در کتابخانه STD یک غوطه وری صوتی “Time that” وجود دارد ، و در شبکه – نمایش “ازدواج”). این بار تماشاگر پیاده روی باید به طور مستقل یک داستان مرموز را در پارک Tsarskoye Selo کشف و تحقیق کند.

ما از سمیون در مورد علاقه او به فضاهای باز و قالبهای صوتی س askedال کردیم.

– “بازگشت ابدی” اولین عملکرد واکر در زرادخانه شما نیست. چه چیزی این فرم خاص را جذب می کند؟

– آزادی من خیلی به میراث قرن بیستم فکر می کنم. ایده های بزرگ منجر به سرخوردگی و آسیب دیدگی فوق العاده ای شده اند ، نه به فداکاری. فیلسوف ، مراب مامارداشویلی ، با تجزیه و تحلیل متون مارسل پروست ، فرموله کرد که یک شخص نه یک موضوع آموزش است ، بلکه یک موضوع رشد است. قرن بیستم سعی در تربیت مجدد شخصی ، جعل چیز کاملتر از او داشت. این یک رویکرد بسیار بیرحمانه است و ، همانطور که تمرین نشان داده است ، فرد از این بهتر نمی شود ، بلکه برعکس. ما وراث تعداد زیادی از ساختمان های نمایشی هستیم که توسط دولت شوروی ساخته شده است تا معانی صحیح را از صحنه پخش کند. ملت در تاریکی در دکه ها نشسته و به مرحله تقدیس خیره می شوند. در همین شکل یک اصل توتالیتر بسیار قدرتمند وجود دارد و غلبه بر آن در تئاتر بسیار دشوار است. بنابراین ، ترجیح می دهم ساختمان را ترک کرده و مخاطب را به سرگردانی دعوت کنم.

– و هر بار که شما تاکید اصلی را روی صدا قرار دهید. مهم نیست که این یک بار است ، یک کتابخانه یا یک ذخیره گاه موزه. چرا اینقدر به صدا توجه می کنید؟

– این تقریبا منطقی علمی دارد. مغز ما مدتها پیش در روند تکامل شکل گرفته است. پیوند بین بینایی و شنیداری نقش زیادی داشت. اگر ببر دندانه شمشیر به سمت ما هجوم می آورد ، دیدن و شنیدن آن بسیار مطلوب بود. ترکیب این دو عامل شانس ما را بسیار بهبود بخشید. این اتصال بسیار پایدار است ، و وقتی آن را قطع می کنم ، مغز شروع به ایجاد دیوانه وار نظم و ایجاد زنجیره های منطقی می کند. بیایید این را حالت خلاق بنامیم. در عین حال ، مغز احمق نیست و اگر ما در آشپزخانه به یک نمایش رادیویی گوش دهیم ، مغز هیچ ارتباط مثبتی ایجاد نخواهد کرد. اما وقتی داستان یک نویسنده نوشیدنی در یک میله قرار می گیرد ، و او در مورد ماجراهای مربوط به حالت مستی صحبت می کند ، و مردم وارد بار می شوند و درجه خود را بالا می برند ، شما ناگهان شروع به دیدن قهرمانان داستان در آنها می کنید. این کار تا حدی کار می کند که بعداً نمی توان بیننده را متقاعد کرد که آن دختر قرمز پوش یا آن مرد ریش ریش خورده هنرمندان ساختگی نیستند بلکه نظاره گر هستند.

– احساس می شود که شما نبودید که شما به Tsarskoe Selo به عنوان یک فضای تئاتر جدید احتیاج داشتید ، بلکه برعکس – شما بودید. گشودن موزه در برابر این تعامل چقدر آسان بود؟

– این کار موفقیت آمیز بود زیرا ما جالب توجه ظاهر شدیم و به یکدیگر احتیاج داشتیم. که گفت ، من فکر می کنم من فوق العاده خوش شانس هستم. من عاشق اصالت ، بافت های واقعی ، اشیا with دارای حافظه هستم. آنها به خودی خود معنی دار هستند و داستان می گویند. بنابراین ، در تئاتر ، من اغلب از تزئینات استفاده می کردم (تکنیک هنری با استفاده از اشیا ready آماده – I.N.). البته این موارد ساده و بسیار گران قیمت نبودند. حال تصور کنید که اگر Tsarskoe Selo برای اجرا ساخته شود ، هزینه تولید آن چقدر است. به یک معنا می توانم بگویم که هنرمندان نمایش عبارتند از: رینالدی ، کامرون ، راسترلی. و طراح نور در سطح “خدا” است. من از موزه و مدیر آن اولگا تاراتینووا خوشحالم ، او گنجینه هایی در دست دارد ، اما آرام نمی شود و به دنبال شکل های جدید ارتباط با مخاطبان است. من فکر می کنم این یک فضای بسیار سالم برای یک موزه است.

– آیا به درستی می فهمم که پارک Ekaterininsky بزرگترین فضایی است که با آن کار کرده اید؟ آیا تئاتر مختص سایت به شکل بسته یا باز بهتر کار می کند؟

– تئاتر مخصوص سایت در طوفان توسعه خود به دنبال مکان های خلوت و بسته بود. تمایل به یافتن فضای زندگی وجود داشت ، اما من می خواستم زندگی کمتری داشته باشد ، که این امر می تواند عملکرد را مختل کند. بلافاصله تصمیم گرفتم که تئاتر Pop-up با فضای شهری که زندگی در آن جریان دارد کار کند. و ما آن را به نفع خود چرخاندیم – افراد خارجی در عملکرد دخالت نمی کنند ، آنها آن را تکمیل می کنند. نمایش “یک شهر دیگر” مسیری 10000 پله ای در مرکز سن پترزبورگ را پوشش می دهد. اخیراً من یک نمایش در املاک تولستوی ، یاسنایا پولیانا ، در زمینی بزرگ اجرا کردم. کل خیابان روبنشتاین به صحنه نمایش “بازداشت شدگان” تبدیل می شود. پارک کاترین ممکن است بزرگترین مرحله اجراهای ما نباشد ، اما قطعاً زیبا ترین است!