مخاطبان با سرکشی فیلم “آیا کسی دخترم را دیده است؟”

تحصیل کرده در ایالات متحده آمریکا ، آنجلینا نیکونوا اولین بار در سال 2011 با نقاشی کامل” پرتره در گرگ و میش “که تقریباً با همکاری اولگا دیخوویچناایا ساخته شده بود ، اولین نمایش خود را انجام داد. اکنون او به کتاب زندگینامه کارینا دوبروتورسکایا روی آورد “آیا کسی دخترم را دیده است؟” جالب اینجاست که ایده اقتباس فیلم متعلق به تهیه کننده تازه کار فیلم ناتلا کراپیوینا است که در تلویزیون و تجارت نشان می دهد ، به ویژه با سوتلانا لوبودا. قهرمانان کتاب – منتقدان فیلم سرگئی و کارینا دوبروتوروسکیخ – او نمی دانست. آنها از کینوتاور دیدن کردند و پس از مرگ نابهنگام سرگئی ، والدین او به جشنواره آمدند و علت واقعی مرگ فرزندشان را از آنها پنهان کردند. اما اکنون همه جلدها برداشته شده است: یک معتاد به مواد مخدر همسر زیبایش را کتک زد.

باز هم ، دهه 90 تقریباً در هر فیلم سوم مسابقه روی صفحه است. پترزبورگ روشنفکر. سرگئی و کیرا (کارینا) یکدیگر را دوست دارند ، اما او در واقع به سراغ شخصی بهتر می رود – الکسی تارخانف ، سردبیر بخش فرهنگ روزنامه کمرسانت ، در فیلم با هاله ای از ثروت معرفی شد ، گویی که او یک سرمایه دار بود (با بازی یوری چورسین). البته خنده دار است همه چیز با کیرا خوب است ، مانند زندگی واقعی لندن با کارینا دوبروتورسکایا. و سرگئی به دلیل مواد مخدر و مالیخولیا روی نیمکت درگذشت. بعد از 17 سال ، کیرا متوجه می شود که خوشبختی با او همراه بوده است.

با محیط واقعی آن زمان روی صفحه نمایش کاری وجود ندارد. این یک جهان کاملاً مصنوعی است ، شاید به سادگی از روی ناآگاهی شکل نگرفته باشد. Sabina Eremeeva تهیه کننده فیلم خواهد گفت: “زمان قهرمان فیلم ما نیست. ما به همه چیز رسیدیم ، دنیای خود را ایجاد کردیم. ” نویسندگان به عشق و علاقه علاقه مند بودند ، که افسوس که در صفحه نمایش وجود ندارد. مشخص نیست که چرا آنها به این شخصیت ها پاک شده و غیرشخصی هستند.

آنجلینا نیکونوا از کار خود شرمنده نیست: “ما از این کتاب الهام گرفته ایم و تاریخ دو شخص خاص را بازسازی نکردیم. فیلم ما درباره احساسات است. شخصی شروع به جستجوی خود در صفحه می کند و این اشتباه خواهد بود. همه شخصیت های فرعی داستانی هستند. وقتی این مبحث را انتخاب کردیم ، کاملاً می دانستیم که خود را به واکنش های شدید محکوم می کنیم. رویکرد کارگردانی من این است که حتی الامکان ظریف باشد. یکی از شکایاتی که از خودم می شنوم: “شما مردم واقعی و هایپانولی را گرفتید. اما ما از شخصیت افراد مشهور برای جلب توجه به خود استفاده نکردیم. اگرچه نمی توانم درد و جنبه های اخلاقی و اخلاقی کسی را در نظر بگیرم. ”

نقش سرگئی دوبروتورسکی را هنرمند “مرکز گوگول” الکساندر گورچیلین بازی کرد ، که هیچ چیزی در مورد قهرمان خود نمی دانست و در واکنش حاد به فیلم ، درد شخصی کسانی را که با نمونه های اولیه فیلم مرتبط بودند ، همبستگی طبقه آخر مغازه که دلیل را تحت الشعاع قرار می دهد ، دید. کینا را آنا چیپوفسکایا و ویکتوریا ایساکووا بازی می کردند. یکی در نقش 25 است ، دیگری 40 است. هیچ چیز مشترکی بین آنها وجود ندارد و بیننده مجبور است چنین کنوانسیونی را بپذیرد یا نپذیرد. آنجلینا نیکونوا می خواست تفاوت بین جهان ها را تجسم کند و از این رو بازیگران متفاوت این چنینی را به یک نقش دعوت کرد. به نظر وی ، مخاطبان باور خواهند کرد که این همان زن است.

فیلمنامه فیلم “سه” ساخته آنا ملیکیان در اصل با دید ویکتوریا ایساکووا و کنستانتین خابنسکی نوشته شده است. آنها همسران ، افراد محبوب – یک روانشناس و یک مجری تلویزیون ، کمی خسته از یکدیگر بازی کردند. قهرمان خابنسکی جانشین مستقیم اولگ یانكوفسكی ماكاروف از فیلم “پروازها در رویاها و در واقعیت” است. قیاس های زیادی وجود دارد ، من بوزیکین را از “ماراتن پاییز” به یاد می آورم ، زیلوف از “شکار اردک”. در زندگی قهرمان ، یک زن و یک شاعر با لباس جولیا پرزیلد ظاهر می شود. دو زن ، دو شهر – مسکو و سن پترزبورگ – برای پرتاب کافی است. تمرکز روی دنیای درونی قهرمانان است ، جامعه برای کارگردان چندان مهم نیست. “مثلث عشق برای مدت طولانی من را نگران می کرد. الهام از فرم آمده است: سه قاب وجود دارد. تاریخ قبلاً از شکل پدید آمده است. ”آنا ملیکیان درباره ایده خود می گوید.

جولیا پرسیلد برای اولین بار در تیم نزدیک خود بود: “به نظر من رسید که در لیست کوتاه آنا ملیکیان قرار نگرفتم. به نظر من می رسید که دیوانه خواهم شد چون همه کارها را اشتباه انجام می دهم. من اغلب مجبورم در تصاویر سخت بازی کنم و آنیا به من سبکی داد. ”

میخائیل سگال شاید یکی از متمایزترین کارگردانان سینمای معاصر روسیه باشد. او ذهن فوق العاده ای دارد و شما هرگز نمی دانید چه انتظاری داشته باشید. نقاشی جدید او “عمیق تر!” به نظر می رسد یک تمسخر از فرهنگ مدرن باشد ، گرچه خودش اطمینان می دهد که چیزی از این دست در سرش نبود: “این یک چالش سبک شناسانه برای خودش بود. در این فیلم هیچ کس اصلاً به رابطه جنسی فکر نمی کند. چه کسی به آن نیاز دارد؟ هیچ سخنی کنایه آمیز درباره فرهنگ کلاسیک وجود ندارد. این شگرد بازاریابی قهرمان است: رسیدن به عمق از طریق پورنو. ما فرهنگ و هنر عالی داریم ، این فقط خط داستانی است. کارگردان تئاتر چیزی هوشمندانه و روح انگیز به پا می کند ، اما تنها در تبلیغات تجاری قابل تحقق است. این فیلمی درباره حرفه ای بودن و مسئولیت پذیری است. چه در تئاتر بولشوی به صحنه بروید ، و چه یک فیلم پورنو در بالاشیخا بگیرید ، باید این کار را به خوبی انجام دهید. ”

در نقش اصلی “عمیق ترین انسان روی زمین” ، رومن پتروویچ ، کارگردان تئاتر ، که نمایشی را در “مهمترین تئاتر کشور” به صحنه می برد ، توسط الکساندر پال بازی شد. قهرمان بیش از حد با دقت کار می کند ، اما به یک محصول نقدی احتیاج دارد و هم اکنون یک همکار خوب خاچاتریان با اجرای آنتون لاپنکو جایگزین او می شود. در تصویر او بسیاری کنستانتین بوگومولوف را دیدند که در اولین نمایش “عمیق تر” شرکت کرد. همراه با کسنیا سبچاک. از آنجا که صحنه هایی با بازیگران نیمه برهنه وجود دارد ، جایی که ولادیمیر سیمونوف به ویژه خنده دار است (کار عالی بازیگری) ، و رومن پتروویچ با کلاه ظاهر شد ، به نظر می رسید برای یک نفر تقلید مسخره آمیز نه از بوگومولوف ، بلکه از کارگردان مشهور دیگری است. این پاسخ بسیار خنده دار به نظر می رسید: “چرا یک کارگردان روسی باید بترسد؟” میخائیل سگال اطمینان می دهد: “هیچ نمونه اولیه ای وجود نداشت.”

ایگور ورنیک نقش وزیر فرهنگ را بازی کرد. شاید مدینسکی این یک موضوع خیالی است. ایگور اوگولنیکوف بار دیگر نقش رئیس جمهور این کشور را بازی کرد. رئیس دولت این س asksال را مطرح می کند: آیا زمان عزیمت وی ​​فرا نرسیده است؟ سگال گفت: “هر حرف جسورانه ای مسئله شجاعت و تکبر شخصی نیست ، بلکه س aال این است که چه کاری باید انجام شود تا شنیده شود.” فیلم معرکه و سرحال بود و کمی به قطعات تقسیم شد. هنوز هم ، سگال استاد داستان کوتاه است.

الكساندر پال طرفدار مصاحبه نیست. او فقط از آنها دوری می کند.

او برای MK توضیح می دهد: “خسته کننده است” و به چند س shortال کوتاه پاسخ می دهد.

– با میخائیل سگال هیچ وقت نمی فهمید که کی شوخی می کند و چه موقع جدی است. آیا می فهمید که او چه می خواهد؟

– من تقریباً همیشه می فهمیدم که او چه می خواهد. او به وضوح تعیین تکلیف می کند.

– او نویسنده است و گاهی احساس می شود در اسارت ادبیات خود است.

– آیا در این فیلم چنین تصوری داشتید؟ این بدان معناست که در گفته های شما مقداری دانه حقیقت وجود دارد. من مجری ، بازیگر هستم. آیا به نظر من می رسد که او در اسارت است؟ میشا شکل بسیار واضحی دارد که در آن می نویسد ، و خودش صحبت می کند. قهرمان من برای انجام ایده ملی به عنوان مدیر هنری منصوب شد. مقاومت در برابر چنین شرایطی دشوار بود.